برنامه ریزی کالبدی فضایی در آلمان، فرآیندی است که طی آن دولت آلمان، به منظور توسعه پایدار و هماهنگ سرزمین، سیاست ها و برنامه هایی را تدوین و اجرا می کند. این برنامه ها شامل مسائلی مانند توسعه شهری، روستایی، حمل و نقل، محیط زیست و منابع طبیعی است.
برنامه ریزی کالبدی فضایی در آلمان، بر اساس اصولی مانند تمرکز غیر متمرکز، حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار، شکل گرفته است. این اصول، به دولت آلمان کمک می کند تا از توسعه بی رویه شهرها و روستاها جلوگیری کند و از منابع طبیعی کشور محافظت کند.
مشخصات عمومی
26 میلیون نفر (32 درصد ) جمعیت در یکی از 84 شهر بالای 100 هزار نفر زندگی می کنند. اما بیشتر جمعیت در شهرهای کوچک به سر می برند. 6.5 میلیون نفر (8 درصد) در سکونتگاههای زیر 2000 نفر زندگی می کنند و 49.5 میلیون نفر (6 درصد) در سکونتگاههای 2 هزار تا 100 هزارنفری سکونت دارند.
برنامهریزی کالبدی در آلمانی به برنامهریزی فضایی،آمایش سرزمین و برنامهریزی ایالتی نیز مرسوم است.
خاستگاه آمایش سرزمین در آلمان بیشتر بدلیل توسعه شهرها بر اساس توسعه صنعتی و مهاجرت روستا به شهر است و برنامهریزی معنای اقتصادی نداشته بلکه بیشتر رویکرد کالبدی دارد.
قانون اساسی سال 1949 آلمان قدرت را در سطوح حکومتی تقسیم کرده است؛
وزارت فدرال ترابری، ساختمان و مسکن (BMVBV)
لاندها (فدراسیون میتواند قواعد چاچوبی را در مورد آمایش سرزمین در لاندها صورت دهد ودر عوض لاندها از طریق بوندسرات که نمایندگی دولتهای لاندهاست میتوانند در مدیریت فدراسیون مؤثر باشند و تعداد لاندها 16تاست:
دولت مرکزی در سه زمینه حق دخالت در امور لاندها را دارد؛
- سیاست منطقهای (بهبود ساختار اقتصادی مناطق)
- احداث دانشگاه
- ساختار کشاورزی و حفاظت سواحل
پایه های حقوقی برنامه ریزی فضایی در آلمان
در آلمان مسئولیت کلی آمایش سرزمین با «وزارت فدرال ترابری، ساختمان و مسکن» ودر درون آن با مدیریت«آمایش سرزمین و شهرسازی» است و این وزارتخانه منابع مالی برای تخصیص در اختیار نداشته، اما در چارچوب صلاحیت کمیته بین وزازتخانهای آمایش سرزمین (IMARO) برنامهای وزارتخانهای فدرال را در حدی که با امر آمایش سرزمین سر و کار دارد، هماهنگ میسازد.
در آلمان آمایش سرزمین بر خلاف فرانسه، مبنای حقوقی بسیار روشن و مشخصی دارد و ماده 75 قانون اساسی، دولت را مسئول تهیه چارچوب آمایش سرزمین نموده است و بر طبق ماده 20 ،104،106و 107 آن کشوری که دمکراتیک و اجتماعی باشد، اختلاف بین لاند ها غیر قابل قبول است.
اصول قوانین گذشته آمایش سرزمین
درمجموعههای شهری بزرگ مقرارت محدودیت گسترش برقرار شود وبا افزایش جاذبه نواحی روستایی آسیبپذیر از نظر زیرساختها وفرصتهای اشتغال از مهاجرت ساکنان آنها جلوگیری شود. از ابزارهای مهم این برنامه ارتقاء نقاطی بود که در این نواحی نقش مکان مرکزی دارند.
قانون آمایش سرزمین آلمان (ROG) در سال 1989 بازنگری شد، دلایل بازنگری آن عبارت بودند از ؛
- تغییر در تعریف رسالت اصلی برنامهریزی فضایی و حفظ وسازگاری نظام های کنونی در برابر دگرگونیهای آینده
- تبدیل تضاد های شدید میان شهر و روستا به مجموعهای از تفاوتها و روابط ویژه
- لزوم تعریف اهداف جدید برای آمایش سرزمین نواحی روستایی با توجه به پیدایش دگردیسی در کارکردهای نواحی مذکور
- لزوم تحلیل مسائل ویژه تجدید ساختار برخی از نواحی صنعتی قدیمی
- در نظر گرفتن اهمیت روزافزون اوقات فراغت، آسایش و ورزش
در سال 1991 بعد از اتحاد دو آلمان قانون آمایش سرزمین دوباره بازبینی شد و اصول زیر برای پارهای از مناطق در دستور کار قرار گرفت؛
- توسعه سرزمینهای واپس مانده با تقویت مکانهای مرکزی
- تثبیت سرزمینهای روستایی با چگالی کافی، جمعیتی، کارایی اقتصادی وایجاد فرصتهای شغلی در بخشهای غیر کشاورزی
- تضمین ساختارهای اقتصادی و اجتماعی متوازن در مراکز
- در نظر گرفتن فضاهای باز پیرامون شهرها برای فعالیتهای تفریحی و میدانی
دوباره در 18 اوت سال 1997 قانون جدید آمایش سرزمین به تصویب رسید که شامل 4 فصل و 23 بخش بود که به طور خلاصه اهم نکات قانون مزبور به قرار زیر است:
1-توسعه جمهوری فدرال آلمان باید بر طبق برنامههای یکپارچه منطقهای و برنامه هاو اقدامات هماهنگ کننده انجام گیرد.
تقاضای اقتصادی و اجتماعی با موازین توسعه پایدار همگرا باشد.
توسعه منفرد باید با نیازها و مقتضیات سراسر سرزمین متناسب باشد.
اصول آمایش سرزمین باید به معنای مفهوم عمومی توسعه منطقهای پایدار باشد.
استقرار نظام متوازن سکونتگاهها و فضاهای باز
فعالیتهای ساختمان در نواحی که به ایجاد نظام مکانهای مرکزی کمک نماید مستقر شود
زیر ساختها با نظام استقرار سکونتگاهها وفضاهای باز هماهنگ گردد
مجموعههای شهری باید مراکز سکونت، تولید وخدمات تلقی شوند
نواحی روستایی باید به صورت مراکز سکونتی و اقتصادی مستقل توسعه یابند.
در نواحی که سطح زندگی پایین است باید اولویت به بهبود پیش نیازهای اولیه باشد.
زمین های وسیع برای ارتقاء موقعیت نواحی گوناگون از نظر توسعه اقتصادی و صنعتی ذخیره شود.
زمینهای قابل کشت برای توسعه کشاورزی ذخیره شود
نیازهای جمعیت به مقوله مسکن پیشبینی شود.
دسترسی آسان میان مناطق برای ترابری مسافر و کالا فراهم شود.
15ـ زمینهای لازم برای دفاع نظامی و غیر نظامی پیشبینی شود
لاندها میتوانند اصول آمایش دیگری راهم بیافزایند به شرطی که با اصول اصلی متناقض نباشد
برنامههای منطقهای باید ساختار فضایی منطقه را بویژه در مواردی همچون ساختار مطلوب الگوی اسکان(پایگاه فضایی، مکانهای مرکزی، نقاط رشد و شهرهای سرریز، توسعه سکونتگاهها و محورهای توسعه) ساختار مطلوب فضاهای باز و مکانها ومسیرهای مطلوب زیر ساختها
توجه به برنامههای جنگل مطابق قانون فدرال جنگلها
توجه به بهبود ساختار کشاورزی و حفاظت ازسواحل
برای سرزمین هرلاند لازم است برنامههای منطقهای تهیه شود و این برنامه باید با برنامه لاندهای مجاور سازگار باشد.
21) در لاندهایی که سرزمین آنها تحت نفوذ مکانهای مرکزی از درجههای بالا قرار دارد باید برنامههای زیر منطقه ای تدوین شده وبالاندهای مجاور هماهنگ شوند.
22) مقامات محلی درایجاد شبکههای شهری حمایت شوند
23) توجه به مقوله ارزیابی منطقهای(Regional impact assessment procedure) که در آن سازگاری برنامهها وارزیابی آنها مدنظر باشد
24) هماهنگی فرامرزی برنامهها با کشورهای مجاور
25) دفتر فدرال ساختمان و آمایش سرزمین، سیسیتماطلاعات آمایش سرزمین تهیه نموده وبه طور منظم وضع عمومی آمایش سرزمین و تغییرات آن را تفسیر و ارزیابی نماید و پیامدهای تغییرات را مشخص سازد
26) دولت فدرال ولاندها مکلفند تمامی اطلاعات مربوط به آمایش سرزمین را در اختیار همدیگر قرار دهند.
27) تشکیل شورای رایزنی در وزارتخانه مربوطه که از رشتههای مختلف شهرسازی وبرنامهریزی منطقهای، صنعت و کشاورزی و … تشکیل شده است.
تمرکز غیر متمرکز (Decentral Concentrution)
از دهههای 1950 و 1960 مفهوم تمرکز غیر متمرکز (Decentral Concentrution) و نظام نقطه محوری که هنوز هم زیر بنای آمایش سرزمین در آلمان به شمار میرود، شکل گرفت که در این زمینه مفاهیم اصلی عبارتند از:
- مکانهای مرکزی و قطبهای فعالیت مرتبط با آنها
- محورها
- نواحی اولویتدار تخصیص
- تخصیص فضایی کارکردهای کمونی
آلمان سعی کرده است تا سیاست تمرکز غیرمتمرکز را در برنامه ریزی فضایی خود لحاظ نماید:
تمرکز غیر متمرکز یعنی:
فقط یک کلانشهر متمرکز با ترافیک زیاد، جمعیت بسیار،سکونتگاههای متراکم و ازدحام فعالیتی وجود نداشته باشد
اما:
چندین مراکز سطح متوسط که به وسیله مراکز کوچک تر احاطه شده اند در امتداد شاهراهها و مبادی ارتباطی مناسب هستند.
بدین تریب فراهم می گردد:
- فواصل کوتاه در سفرهای روزانه جهت رفتن به محل کار یا مدرسه و خرید کالا برای استفاده روزانه
- فواصل میانی برای بیشتر مردم برای رسیدن به سطوح آموزشی بالاتر ادارات و خرید کالا و ماشین و …
- فواصل طولانی(بیشتر از 1 ساعت) جهت دسترسی به دانشگاهها و ادارات مرکزی و کالاهای لوکس.
قوانین آلمان نشان میدهد که لاندها میتوانند نکات مشخصی را در مورد آمایش لاند که با اهداف خاص مطابقت دارد بدان بیفزایند اما نمیتوانند اصول و ساختار اصلی فدرال را نادیده بگیرند.
هرلاند مکلف است قانون برنامهریزی ایالتی یا منطقهای رابه تصویب رسانده وبرنامه جامعی تحت عنوان برنامه جامع توسعه ایالتی/ منطقهای تهیه کند.
با توجه به اینکه یکی از وظایف اساسی وزازتخانه مسئول آمایش سرزمین ایجاد هماهنگیهای بین لاندها از طریق اطلاعرسانی درباره تحول سرزمین کشور، وضع گوناگون و اختلاف میان مناطق است، دفتر فدرال ساختمان و آمایش سرزمین(BBR) مسئول فعالیتهای مربوطه است که عبارتند از:
- برنامه ریزی فضایی
- عمران شهری
- مسکن
- ساختمان
- مدیریت پروژه ساختمانی دولت فدرال
مهمترین نهاد مشترک بین فدراسیون و لاندها عبارتند از:
کنفرانس وزرای آمایش سرزمین که ناظر بر اختلاف دولت مرکزی و لاندها درباره مباحث آمایش سرزمین است. 2) نهاد مشترک یک فرهنگستان آمایش سرزمین (ARL) است که جهت گسترش پژوهش در زمینه جهات گوناگون آمایش سرزمین تأسیس شده است.
کمیتههای برنامهریزی نیز از جمله هیاتهای مشترک بین فدراسیون ولاند است.
از ویژگیهای برنامهریزی منطقهای درآلمان مشارکت کمونها وبخش ها در تهیه آنها است، هر چند اینگونه برنامهریزی در حوزه صلاحیت لاند قرار دارد، اما مشترکا از طریق لاند و تقسیمات محلی انجام میگیرد. همچنین در این حوزه فرماندار بر فعالیت تشکیلات مسئول برنامهریزی منطقهای نظارت دارد.
سرچشمه ها،جهت گیرها واهداف آمایش سرزمین در آلمان؛
الف) قانون اساسی و اصول مرتبط با آن در زمینه آمایش سرزمین به شرح ذیل است،
- اصل شکوفایی آزاد شخصیت در اجتماع
- اصل دولت اجتماعی که بر قرار کننده تعادل و توازن اجتماعی است.
- اصل همگنی وضع زندگی
- حق انتخاب آزاد شغل، محل اشتغال و محل آموزش
- توجه به حفظ محیط زیست
ب) اتحادیه اروپا
تأثیری مؤثری بر برنامههای آمایش سرزمین آلمان داشته است. سیاست کلی منطقهای اتحادیه اروپا «سیاست تصحیح و تعدیل عدم تعادل است» لذا بیشتر به مناطق عقب مانده و واپس گرا تأکید دارد.
از تحولات بسیار مهم در بینش آمایش سرزمین و برنامهریزی منطقهای در آلمان پیدایش و ایجاد مناطق اروپایی Euroregions است. این مناطق در دهههای 1960 و 1970 در مرزهای آلمان با هلند، فرانسه و سوئیس تشکیل شد. در دهه 1990 مناطق اروپایی در مرزهای مشترک آلمان و لهستان، جمهوری چک و اتریش هم مشخص شد. همچنین دولت آلمان از پنج برنامه اتحادیه اروپا در زمینه آمایش سرزمین حمایت میکند که عبارتنداز؛
- منطقه دریای بالتیک
- منطقه اروپای مرکزی و جنوب شرقی
- منطقه دریای شمال
- منطقه مجموعه های شهری اروپایی شمال غربی
منطقه پیشگیری از سیل راین/ موز
در ساختار فضایی شهری و منطقهای آلمان سه مفهوم نظام مکانهای مرکزی، محورهای توسعه وسطوح تخصیص از اهمیت ویژه برخوردار بودهاند
نظام مکانهای مرکزی؛ در ارتباط با این موضوع سه مفهوم مطرح بوده است؛
نظریه مکان مرکزی کریستالر که در آن کارکرد اصلی مکانهای مرکزی فراهم کننده کالاها و خدمات فضای روستایی پیرامون است.
نظریههای ناظر بر مراکز شهری در آن نزدیکی فضایی تجهیزات تولیدی مشابه یا متفاوت مورد توجه است.
نظریه قطب رشد که بیشتر با فضای اقتصادی سروکار دارد و امتیازاتی کلی مراکزی شهری را ناشی از استوار برخی از صنایع کلیدی میداند.
معیارهای اصلی انتخاب مکانهای مرکزی عبارتند از:
تأسیسات و تجهیزات موجود عرضه کالاها و خدمات
جمعیت
فاصله (دوری- زمان)
در مجموع ساختار فضایی آلمان توزیع متوازن و غیر متمرکز مراکز جمعیت محلهای کار و زیر ساختها در شهرها، شهر – منطقه ها (city-regions) و مجموعههای شهری (Agglomerations) و همچنین در نواحی روستایی است. شکل زیر گروه فضایی شهری و روستایی آلمان را نشان میدهد.
فهرست مطالب
مشخصات عمومی
سطوح برنامه ریزی فضایی در آلمان
پایه های حقوقی برنامه ریزی فضایی در آلمان
اصول قوانین گذشته آمایش سرزمین
تمرکز غیر متمرکز
ارتباط فضایی مراکز در سطوح متعدد
شبکههای شهری آلمانی
مراکز متوسط دریک نمونه از ایالت های آلمان
تامین مالی برنامه ها
کانسپت ها و استراتژیهای توسعه فضایی آلمان
استراتژی های مناطق کلانشهری آلمان از نظر آدام برایت