تفکر سیستمی به عنوان یک رویکرد متعدد دینامیکی برای تحلیل، درک، و مدیریت مسائل پیچیده شناخته میشود. این رویکرد متمرکز بر درک ارتباطات و تعاملات بین اجزاء یک سیستم و تأثیرات این تعاملات بر کل سیستم است. تفکر سیستمی از مفاهیمی چون تعاملات غیرخطی، پویایی، و تأثیرات جانبی بهره می برد و در کاربردهای متنوعی از مدیریت پروژه تا بهبود محیط زیست به کار می رود. این رویکرد به ما کمک میکند تا مسائل پیچیده را با دیدگاه سیستمی تجزیه و تحلیل کنیم و راه حلهای نوآورانه تری پیدا کنیم.
تفکر سیستمی
تفکر سیستمی یک چارچوب و روش قابلیت ارائه دارد که به ما کمک می کند یک مسئله را به شکلی جامع و منطقی شناسایی کنیم. این چارچوب مسئله را از دو جنبه مهم مورد بررسی قرار میدهد. اولاً، جنبههای تجزیهای و تحلیلی مسئله، به ما امکان میدهد که اجزاء مختلف مسئله را بررسی کرده و تجزیه تحلیل کنیم.
دوماً، جنبه های ترکیبی مسئله به ما کمک میکند که به عنوان یک کل جامع تمامی اجزاء مسئله را مورد بررسی قرار دهیم. در این روش، سئوال کلیدی این است که آیا مسئله چیزی بیشتر از مجموع اجزاء آن دارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این عنصر اضافی چیزی بیشتر از ترکیب اجزاء مسئله است و ممکن است اهمیت مهمی در تحلیل و حل مسئله داشته باشد. این رویکرد به ما امکان میدهد تا از دیدگاهی جامع و جلب کننده به مسائل پیچیدهتر نگاه کنیم و از تفکر سیستمی بهره برداری کنیم.
کاربرد تفکر سیستمی
تفکر سیستمی در انواع مختلف صنایع و حوزههای کاربردی کارآمدی داشته و به تحلیل و حل مسائل پیچیده کمک میکند. در مدیریت پروژه های پیچیده، تفکر سیستمی به مدیران این امکان را میدهد که تأثیرات تعاملات بین مؤلفههای پروژه را در نظر بگیرند و راه حلهای بهینه تری را ارائه دهند.
در حوزه های اقتصاد و تصمیم گیری های سیاسی نیز تفکر سیستمی به تحلیل تأثیرات تغییرات و تعاملات مختلف بر سیستم ها کمک میکند. در بهبود محیط زیست و مدیریت منابع طبیعی، تفکر سیستمی ابزاری قدرتمند برای تعیین تأثیرات اقتصادی و اجتماعی تصمیمهای محیطی و موارد دیگر است. این رویکرد توانمندی افراد را در ترسیم ارتباطات پیچیده در سیستمهای واقعی تقویت میکند و به دستیابی به راه حلهای شفاف تر و کارآمدتر کمک میکند.
ادعای تفکر سیستمی
- توجه به اهداف
- توجه به تغییرات
- توجه به محیط
- توجه به روابط اجزا
- توجه به خود اجزاء
- توجه به منابع
ریشه های تفکر سیستمی
تفکر سیستمی ریشههای عمیقی دارد که از مردمان و دانشمندان در طول تاریخ بدست آمده است. این رویکرد تفکری است که به تمام رشتههای علمی مرتبط است و به تدریج به یک فرا رشته تبدیل شده است.
از جمله پیشاهنگان تفکر سیستمی میتوان به مولوی و وحدت و کثرت در عرفان، ارسطو و منطق کل گرایی در فلسفه، برتالنفی با نظریه عمومی سیستمها در زیست شناسی، بولدینگ و نظریه تجربی عمومی در اقتصاد، نظریه عدم قطعیت و آشفتگی در فیزیک، واینر با نظریه سایبرنتیک در مهندسی کنترل، و توسعه نظریه یادگیری سازمانی در مدیریت و سازمان اشاره کرد. این ریشه ها و اساتید معتبر نقش مهمی در شکل گیری تفکر سیستمی و ارتقاء این رویکرد به عنوان یک ابزار تعاملی و جامع در میان رشتههای مختلف داشتهاند.
سیستم چیست؟
سیستم، یک مفهوم اساسی و گسترده در علم های مختلف است که نیازمند تعریف دقیق و فراگیری است. برای درک بهتر سیستم، نخست باید آن را تعریف کرده و حد و رسم آن را مشخص نمود. پس از تعریف، میتوان سیستم ها را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد و از آنها به عنوان ابزاری جهت درک و تحلیل پدیده ها و مسائل مختلف استفاده کرد.
واژه سیستم دارای ریشه های یونانی است و به معنای قرار گرفتن اجزاء کنار یکدیگر اشاره دارد. تعاریف مختلفی از سیستم تا کنون ارائه شدهاند و در نظر گرفتن مرزهای خاص هر دسته از علم و موضوع مورد نظر از اهمیت بسزایی برخوردار است. تفکر سیستمی به عنوان یک ابزار قدرتمند جهت درک پیچیدگیها و ارتباطات میان اجزاء مختلف سیستمها در علم های مختلف به کار می رود.
تعریف سیستم؟
سیستم از منظر مختلفی تعریف شده است. برتالنفی سیستم را به عنوان یک واقعیت تعریف میکند که بر پایه روابط متقابل بین اجزاء آن حیات میکند. در حالی که کنت وانت به سیستم را به عنوان یک مجموعه از فرآیندها توصیف میکند که در آن روابط علتی و معلولی وجود دارد. چک لند هم سیستم را به عنوان مجموعهای از عوامل مترتبط با یکدیگر تعریف میکند که ویژگیهای کلی را نشان می دهد تا ویژگیهای اجزاء متشکله. این تعاریف نشان می دهند که سیستم به عنوان یک واحد ترکیبی از اجزاء و عوامل متفاوت تصور میشود که با یکدیگر در رابطه هستند و میتوانند ویژگی ها و عملکردهای منحصر به فردی داشته باشند.
تعریف سیستم از نظر راسل ایکاف
با توجه به تعریف از نظر راسل ایکاف، سیستم به عنوان یک کل تعریف میشود که از دو جزء یا بیشتر تشکیل شده است و از پنج شرط برخوردار است. اولاً، سیستم باید یک ویژگی یا کارکرد معین را داشته باشد. دوماً، هر جزء باید قادر به تأثیرگذاری بر رفتار یا ویژگیهای کل سیستم باشد، به عبارت دیگر، تأثیرگذاری همه اجزاء ضروری است. سوماً، اجزاء میتوانند با هم زیرمجموعههایی را تشکیل دهند، اما حداقل یک زیرمجموعه ضروری وجود دارد که برای تحقق اهداف کلی کفایت میکند و هیچ یک از اجزاء به تنهایی قادر به تحقق کارکرد کل نیست.
چهارماً، تأثیر هر جزء وابسته به رفتار و ویژگیهای حداقل یک جزء دیگر از سیستم است. این تعریف نشان میدهد که سیستمها توسط اجزاء متنوع و روابط پیچیده میان آنها تشکیل شدهاند که به صورت جمعی به تحقق اهداف کلی میپردازند.
تعریف سیستم از نظر پیترسنگه
با توجه به تعریف از نظر پیترسنگه، سیستم به عنوان هر چیزی تعریف میشود که اجزاء آن با یکدیگر در تعامل قرار میگیرند تا کلیت و شکل خود را در تعامل روبهگسترش با اجزاء دیگر به دست آورند.
این تعریف بر اساس واقعیتی تشریح میشود که عناصر یک سیستم هدف مشترکی را دارند و با همکاری و تعامل با یکدیگر به روش مشترکی عمل میکنند تا به تحقق هدف مورد نظر برسند. به این تعریف نشان میدهد که سیستمها در اساس خود از اجزاء متنوع تشکیل شدهاند که به صورت مشترک به تحقق اهداف و کلیت خود میپردازند و به واسطه تعامل و همکاری با یکدیگر به این اهداف دست می یابند.
ویژگی های سیستم
- هدف
- اجزاء
- روابط
- محیط
- منابع
- حالت
- سلسه مراتب
- پیچیدگی
اهداف سیستم
سیستم ها همواره هدف هایی دارند و بدون هدف، یک سیستم به تنهایی مجموعهای از عناصر خواهد بود. اهداف سیستم میتوانند متنوع و چندگانه باشند و ممکن است دارای سلسله مراتب باشند، به این معنا که هدفهای اصلی سیستم ممکن است توسط زیرسیستمها و اجزاء مختلفی ادامه یابد.
علاوه بر اهداف آشکار، اهداف پنهان نیز میتوانند در یک سیستم وجود داشته باشند و سیستم ممکن است برخی از اهداف به طور خواسته یا ناخواسته تعقیب کند. این اهداف سیستم نقش مهمی در تشخیص و تعریف ویژگیها و عملکرد سیستم دارند و به تعاملات و عملکرد کلی سیستم تأثیر میگذارند.
اجزاء سیستم
در یک سیستم، اجزاء و کل بهطور ارتباطی به یکدیگر وابستهاند، بهطوری که بدون وجود کل، اجزاء معنی ندارند و برعکس، بدون وجود اجزاء، کل نیز خود به تنهایی یک سیستم معنی ندارد.
این وابستگی و تعامل بین اجزاء و کل باعث ایجاد ساختار و سلسله مراتب در سیستم میشود. از آنجا که سیستمها ممکن است از اجزاء متنوعی تشکیل شوند، معمولاً در یک سیستم سلسله مراتبی از اجزاء و زیرسیستمها وجود دارد که بهطور ترکیبی به کل سیستم کمک میکنند و به بهبود عملکرد سیستم منجر میشوند.
روابط سیستم
- روابط بین اجزا
- نوع روابط
- فرق توده یا مجموعه با سیستم
- رابطه اجزا با هم
- رابطه جزء با کل
- رابطه کل با محیط
- رابطه جزء با محیط
- جهت رابطه
- چرخه روابط
محیط سیستم
محیط سیستم همه عوامل و عناصری را شامل میشود که سیستم در تعامل با آنها قرار دارد و خارج از مرزهای سیستم واقع میشوند. محیط سیستم میتواند عوامل فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را شامل شود و تأثیر بزرگی بر عملکرد و رفتار سیستم دارد.
این تعامل بین سیستم و محیط به صورت دوسویه است، به این معنی که سیستم بر محیط تأثیر میگذارد و همچنین محیط نیز تأثیر مستقیم بر سیستم دارد. اثرات محیط بر سیستم عموماً غیرقابل کنترل هستند و تعریف دقیق محیط یک سیستم معمولاً دشوار است زیرا مرزهای آن ممکن است مبهم باشند و محدودهٔ وسیعی را شامل کنند. همچنین باید توجه داشت که محیط نیز میتواند خود یک سیستم باشد که تأثیراتی بر سیستم اصلی دارد.
منابع سیستم
منابع درون سیستم عناصری هستند که به سیستم وارد میشوند و توسط سیستم مورد استفاده قرار میگیرند. سیستم ممکن است این منابع را تغییر دهد و از آنها به منظور دستیابی به اهداف خود استفاده کند. تفاوت مهمی که بین منابع سیستم و اجزای آن وجود دارد این است که اجزای سیستم به صورت ثابت و دائمی در سیستم وجود دارند و وظیفههای مشخصی دارند، در حالی که منابع ممکن است به صورت متغیر و فصلی وارد سیستم شوند و به عنوان ورودیهای متغیر عمل کنند. همچنین، سیستمها و اجزای آنها به منابع کمیاب و محدود میاندازند، و این مسأله میتواند منجر به رقابت برای منابع و انجام تخصیص بهینهتر منابع شود.
حالات سیستم
- تعیین موقعیت سیستم در محیط
- واکنش سیستم نسبت به حالات خود
- بازخورد (مثبت و منفی)
- حالت تعادل
- حالت تغییر
- آستانه تحمل سیستم
- مرگ سیستم
- حیات مجدد سیستم!
- تابع تبدیل حالت
سلسله مراتب
در تئوری سیستمها و مدیریت، مفهوم سلسله مراتب به تشکیل یک سیستم از زیرسیستمهایی با میزان کمی از جزئیات و توصیفات برمیگردد. این سلسله مراتب نشاندهنده ساختار سلسلهمراتبی سیستم است، به طوری که هر سیستم بزرگتر متشکل از زیرسیستمهایی کوچکتر با وظایف و مسئولیتهای معین میباشد.
در این مدل، ارتباط و تعامل بین زیرسیستمها و سیستم اصلی نقش اساسی دارد و به وضوح مشخص میکند که چگونه اطلاعات و اجزاء در سلسله مراتب جریان مییابند و چگونه کارها انجام میشوند. این مدل در تحلیل و طراحی سیستمها و سازمانها به کار میرود تا بهبودها و بهینهسازیهای لازم انجام شود و کارکرد مؤثرتری داشته باشد.
پیچیدگی
پیچیدگی در سیستمها نتیجه تنوع و تعداد زیادی از اهداف، اجزاء، روابط، منابع، حالات و سلسله مراتب است. این تنوع و تعداد اجزاء و ارتباطات میتواند به تحلیل و مدیریت سیستمها افزوده و درک پیچیدگی آنها را تشدید کند. پیچیدگی در مدیریت سیستمها قابل بررسی و مدیریت است، اما این کار زمان و دقت زیادی میطلبد.
علاوه بر این، افزایش سرعت فرآیندها و افعال در یک سیستم، ممکن است پیچیدگی را افزایش دهد. درک و مدیریت پیچیدگی یک چالش مهم در مدیریت و علوم سیستمی است و اغلب نیاز به رفع ابهامات دارد تا پیچیدگی به خوبی مدیریت شود.
ویژگی سیستم های پیچیده
- خودکفایی
- هدفمندی
- برخورداری از برنامه
- برنامه ریزی مجدد
- قدرت پیش بینی
- قدرت تغییر محیط
- باز تولید
- باز سازی
- سازماندهی مجدد
- خود برنامه ریزی
- پیچیدگی ایستا مرتبط با ساختار
- تعدد عناصر
- تعدد وظایف
- پیچیدگی پویا مرتبط با رفتار
- پویایی
- اتصال
- بازخورد
- غیرخطی بودن
- آشفتگی
- تطبیق
- پیچیدگی تحلیلی مرتبط با ارزیابی
- تعاریف
- ارزش ها
- چند بعدی بودن
فهرست مطالب
تعریف تفکر سیستمی
تعریف سیستم
ویژگیهای سیستم
ویژگی سیستم های پیچیده
طبقه بندی سیستم ها
روش سیستمی
روش سیستمی به چه کار می آید
مقایسه تفکر ماشینی و سیستمی
برخورد و نگاه سیستمی در روبرویی با مسئله
مقاله در رابطه با تفکر سیستمی رویکردها و کاربردها دارای 43 صفحه و به صورت پاورپوینت تدوین شده است.