مقدمه مقاله:
مدیریت کیفیت به عنوان یک دیدگاه فلسفی و مدیریتی، در حال حاضر با رشد فوق العاده در جوامع، جایگاه بسیار مهمی را به خود اختصاص داده است. این دیدگاه متمرکز بر نیازها و ابتکارات مشتریان است و اهمیت زیادی به بهبود کیفیت خدمات و محصولات اختصاص میدهد. توجه به کیفیت و تلاش برای بهبود مستمر، نقش اساسی در توسعه کیفیت دارد. در سالهای اخیر، نظامهای مدیریت کیفیت به سرعت تغییر کردهاند و از فعالیتهای ساده بازرسی به روش های تضمین کیفیت منتقل شدهاند. به جای کنترل کیفیت، تضمین کیفیت به مقامی برتری رسیده و تکامل به سمت مدیریت جامع کیفیت (TQM) پیش رفته است. این تغییرات نشان دهنده تمرکز بر ارتقاء مستمر کیفیت در تمامی جنبهها میباشد.
در حال حاضر، تمرکز بر ارائه الگوها و نظریه های مرتبط با بهبود کیفیت فرآوردهها و خدمات به عنوان شعار اصلی سازمان ها قرار گرفته است. پیروزی ژاپنیها در چند دهه گذشته و توانایی های حیاتی آنها در تحول اساسی در تولید و اقتصاد، همراه با ارائه کیفیت برتر در فرآوردهها و خدمات، انگیزه اصلی برای تغییر در روندهای مدیریت جهت دستیابی به کیفیت عالی و روشهایی جهت پاسخ به چالشهای پیچیده سازمانهای امروزی بوده است. با توجه به ارتباط مستقیم مدیریت کیفیت با سیستم و سازمان، و عدم معناپذیری مدیریت بدون درنظر گرفتن محیط و سیستم داخلی، در ادامه به تفسیر سه واژه کلیدی زیر میپردازیم.
سیستم: سیستم به عنوان یک تجمع از اجزاء مورد مطالعه قرار میگیرد که ارتباطات متقابل و نقش هر جزء در دستیابی به اهداف سازمانی را تعیین میکند. در زمینه مدیریت و کیفیت، تمرکز کامل به سوی سیستم و سازمان ضروری است.
مدیریت: مدیریت در انواع مختلفی تعریف شده است، از جمله ترکیب منابع انسانی و مادی برای دستیابی به اهداف و یا فرآیندی که توسط تلاشهای فردی و گروهی جهت دستیابی به هدف مشترک هماهنگ میشود. در واقع، مدیریت به معنای اجرای انجام دادن کارها توسط دیگران نیز تعریف میشود و به عبارت دیگر، مدیریت همچنین علمی و هنری است. برای رسیدن به اهداف سازمانی، یک مدیر نیازمند برنامهریزی، سازماندهی، ایجاد انگیزه در کارکنان و کنترل عملکرد سازمان تا انطباق فعالیتها با برنامههای تعیین شده و دستیابی به اهداف سازمانی باشد.