نظریه بحران
بخشی از پاورپوینت نظریه بحران
در آستانهی سال 2012 همه از «بحران» سخن میگفتند و این سخن هنوز ادامه دارد. بحران جهانی سال 2008 بار دیگر در سال 2011 بازگشت، اگرچه این بار ظاهراً به دلایلی متفاوت. منطقهی یورو به واسطهی بحرانهای بدهی تا مرز فروپاشی رفته و بر تمام نقاط دنیا، از آمریکا گرفته تا چین، تأثیر گذاشته است.
خود آمریکا تنها در سهماههی چهارم سال ۲۰۱۱ نشانههایی خفیف از بهبود اقتصادی را نشان داد. اگرچه هنوز همه منتظر «بازگشت بحران» به آن هستند. روز ۲۰ دسامبر ۲۰۱۱، مجلهی اکونومیست نموداری از رشد GDP ترسیم کرده است.
آنها میگویند روند بهبود اقتصاد جهانی بار دیگر رو به کاهش گذاشته است. جهان توسعه یافته به شدت درگیر بحران شده و بسیاری پیشبینی میکنند. سهم این بخش از جهان که اکنون دو سوم کل تولید ناخالص داخلی جهانی است. در سال ۲۰۱۲ کاهش معناداری پیدا خواهد کرد.
همچنین به لطف جنبش اشغال وال استریت، دیگربار لفظهایی همچون «نابرابری»، «مشکل بیکاری»، و… به گفتمان سیاست گذاران و تحلیلگران اقتصادی وارد شده و از چشمانداز این مفاهیم نیز تصویر چندان زیبایی از جهان دیده نمیشود. نابرابری بسیار شدید است، نرخ بیکاری در سرتاسر دنیا افزایش یافته است. و اکنون کشورهای متعلق به قطبهای نابرابر اقتصادی دنیا درگیر جنگ های ارزی شدهاند.
در این میان، تقریباً اکثر اقتصاددانهای راست و چپ تنها و تنها از بحران، عواقب، هزینهها،. و راهکارهای مقابله با آن سخن میگویند. اگر سال ۲۰۰۸ لشکر عظیمی از اقتصاددان های جریان غالب . (یا نئولیبرال فریدمنی) بحرانها را «طبیعی» پیشبینی میکردند. و همه از توانایی معجزه آسای کاپیتالیسم برای درمان خویش سخن میگفتند، اما امروز اوضاع فرق کرده است.
نوریل روبینی
نوریل روبینی، اقتصاددان دانشگاه نیویورک که بحران ۲۰۰۸ را پیشبینی کرده بود، اکنون مینویسد. «مسألهی پیشآمده جدید و بیسابقه نیست.
نظریه دهند ه های بحران
- ماکس وبر
- دانیل بل
- تافلر
- هابر ماس
- اشپینگر
- گادامر
- هگل
- لوکاچ
از دیدگاه کارل مارکس
– کارل مارکس بیش از حد به سوسیالیسم بها میداد، اما به درستی ادعا میکرد. که جهانی سازی، کاپیتالیسم مالی لجامگسیخته،. و باز توزیع درآمد و ثروت از کار به سرمایه میتواند کاپیتالیسم را به تخریب خود بکشاند.
از دیدگاه کارل مارکس
استدلال مارکس
– مارکس استدلال میکرد که کاپیتالیسمِ کنترل نشده و تنظیم نشده میتواند. به افزایش بیش از حد قابلیت تولید، مصرف کمتر از حد نیاز، پیدایش مجدد بحران های مالی تخریب گر بینجامد،. آن هم درحالیکه حباب های اعتباری و فراز و فرودهای قیمت دارایی آتش به خرمن همهی این بحران ها میاندازند.»
– بحران ۲۰۰۸ نیز گواه دیگری بر این ادعای مارکس است. که حبابها در بازار یک کالای اساسی بازرگانی میتوانند بحرانی فراگیر و سیستمی را به راه اندازند.
– در ۲۰۰۸ بحران بازار مسکن آمریکا بود که تمام دنیا را به تلاطم کشاند.
رویکرد مارکس
برای درک بهتر بحران میتوان به دو تلقی دیگر از «بحران» اشاره کرد که اگرچه تلویحاً در متون خود مارکس آمدهاند. اما به شرایط ایجاد بحران ذاتی درون خود سرمایه به شکل اقتصادی اشاره ندارند. بلکه تنها معناهای سیاسی آن را در نظر میگیرند.
رویکرد نخست، همان چیزی است که شارح معروف آدورنو، پیتر هالووی، اتونومیسم (خودآئینی) منفی مینامد. به باور هالووی، مهمترین نکتهی اتونومیسم (چه ایجابی، مثلاً در ترونتی و نگری؛ و چه سلبی، مثلاً در آدورنو) این است. که به جای آغاز تفکر از سلطه و سرمایه، آن را از طبقهی کارگر یا پرولتاریا آغاز میکند. و بنابراین چشمانداز تفکر خود را نه سلطه، بلکه رهاییبخشی طبقهی کارگر قرار میدهد.
در اتونومیسم منفی، طبقهی کارگر بهعنوان عنصری منفی پدیدار میشود. که نفی سرمایه است. بدینترتیب، طبقهی کارگر با «بحران» معادل میشود. بهقول هالووی، «اگر بحران مرکزِ اندیشه است» ــ و بهخاطر داشته باشید. که طبقهی کارگر نیز در اتونومیسم مرکزِ اندیشه است ــ «بدین خاطر است. که نه پایداری و ثبات کاپیتالیسم، بلکه برعکس، ناپایداری و تزلزل آن است که ما را به خود جذب میکند. مارکسیسم نه نظریهی بازتولید کاپیتالیسم، بلکه نظریهی بحرانِ آن است.
هابر ماس در بحران مشروعیت
فهرست مطالب:
صبر جمیل
بحران
درباره بحران
نوریل روبینی
نظریه دهند ه های بحران
از دیدگاه کارل مارکس
استدلال مارکس
رویکرد مارکس
ویلیام دیویس
از دیدگاه هابر ماس
هابر ماس در بحران مشروعیت
گرایش های بحرانی
از دیدگاه گئورگ لوکاچ
درباره گئورگ لوکاچ
اندیشه های گئورگ لوکاچ