تئوری محدودیت در حسابداری مدیریت به عنوان یک الگوی استراتژیک برای بهبود عملکرد سازمانی و افزایش سود آوری به کار می رود. این تئوری تأکید دارد که هر سیستم حداقل یک محدودیت دارد و باید به دقت مدیریت شود تا از بهره وری بهینه استفاده شود.
در حسابداری مدیریت، این نگرش به مدیران کمک میکند تا محدودیتها و عواملی که عملکرد مالی را محدود می کنند را شناسایی کرده و بهینهسازی منابع مالی و عملکرد مالی سازمان را تحت کنترل بیشتری قرار دهند. از این رو، تئوری محدودیت در حسابداری مدیریت به مدیران ابزارهای مهمی را ارائه میدهد تا تصمیم گیری های مالی را با تمرکز بر بهبود سودآوری و عملکرد مالی سازمان انجام دهند.
مقدمه مقاله
مدیران همواره با مواجهه با مشکلات و محدودیتهای متعدد، از جمله محدودیت منابع تولیدی، تقاضا در محدوده بازار، رقابت، و نیازهای مشتریان، برای دستیابی به اهداف سازمانی خود روبرو میشوند. در این سناریو، موفقیت مدیران با توانایی مدیریت و کنترل این محدودیتها مرتبط است. هدف اصلی هر سازمان انتفاعی پولی است، بنابراین تصمیمگیریها باید به نحوی انجام شوند که سودآوری در دورههای کوتاه مدت و بلند مدت به حداکثر برسد.
انتخاب سودآوری به عنوان هدف اصلی به این معناست که عواملی مانند رضایت مشتری، استراتژی قیمتگذاری، بهرهوری در فناوری، تفوق در مزایای رقابتی محصول، و افزایش سهم بازار از مؤلفههای ضروری برای دستیابی به این هدف هستند. به این ترتیب، مدیران برای دستیابی به موفقیت و افزایش سودآوری باید به دقت به مدیریت محدودیتها و بهینهسازی منابع خود توجه کنند.
تئوری محدودیت
تئوری محدودیت به اصطلاح معتقد است که محدودیتها، عواملی هستند که عملکرد سیستم را در جهت دستیابی به اهداف خود محدود میکنند و موجب تاخیر و توقف در چرخه حیات محصول میشوند. این تئوری تأکید دارد که هر سیستم حداقل یک محدودیت دارد، و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل سیستم برای رشد و تغییر است.
محدودیتها نقش بسیار مهمی در میزان عملکرد سیستم ایفا میکنند. اصطلاح محدودیت به هر عامل اشاره دارد که توانایی سیستم را در راستای هدف یا مقصد از پیش تعیین شده محدود میکند. تئوری محدودیت به مدیران و مدراء کمک میکند تا محدودیتها را شناسایی کرده و استراتژیها و راهکارهایی را برای مدیریت بهینه محدودیتها و افزایش عملکرد سیستمها ارائه دهند.
تاریخچه تئوری محدودیت
تئوری محدودیت در دهه 1970 با یک نقطه آغازین جالب و ساده شکل گرفت. دکتر الیا گلدرات، صاحب یک کارخانه تولید کننده قفس جوجه، به همسایه اش که یک فیزیکدان بود، درخواست کرد تا به او در افزایش تولید کمک کند. این درخواست سبب شد تا تئوری محدودیت به وجود آید. الیا گلدرات با ارائه یک برنامه ساده برای تولید در دوره های کوتاه مدت، بازدهی کارخانه را سه برابر کند. او این روش را به نام برنامه بهینه سازی فناوری تولید معرفی کرد. این نخستین گام در تأسیس تئوری محدودیت بود که به مدیران و محققان ابزارها و رویکردهای جدیدی برای مدیریت و بهبود عملکرد سیستمها و تولید ارائه کرد.
تئوری محدودیت ها در برنامه ریزی تولید
تئوری محدودیتها یک رویکرد مهم در مدیریت و برنامهریزی تولید است که به مدیران و برنامهریزان کمک میکند تا با بهینهسازی استفاده از منابع محدود، عملکرد تولید و عملیات سازمانی خود را بهبود بخشند. در این رویکرد، محدودیتها به عنوان نقطه ضعفی شناخته میشوند که میتوانند به عنوان گلوگاهها در فرآیند تولید عمل کنند.
اصلیترین اهداف تئوری محدودیتها در برنامهریزی تولید، شناسایی محدودیتها، ایجاد استراتژیهای بهینه برای مدیریت آنها، و بهبود عملکرد کلی سیستم تولید میباشد. این تئوری به مدیران امکان میدهد تا تصمیمگیریهای موثرتری در خصوص تخصیص منابع، زمانبندی تولید، و مدیریت موجودیها اتخاذ کنند به منظور دستیابی به اهداف تجاری سازمان.
در برنامهریزی تولید با استفاده از تئوری محدودیتها، معمولاً گلوگاه یا محدودیت اصلی شناسایی میشود. سپس تمرکز بر روی بهبود عملکرد این گلوگاه و کاهش موانعی که تولید را محدود میکنند، قرار میگیرد. این بهبودات میتواند به افزایش توانایی تولید، کاهش هزینهها و بهبود کیفیت محصولات منجر شود. تئوری محدودیتها به برنامهریزان تولید ابزاری قدرتمند برای افزایش کارایی و تاثیربخشی فرآیند تولید ارائه میدهد و در دستیابی به اهداف تجاری مهم نقش کلیدی ایفا میکند.
نظریه تئوری محدودیت
تئوری محدودیت، یک رویکرد مهم در مدیریت و بهبود عملکرد سازمانی است که اساس فلسفهای از استفاده بهینه از منابع محدود و شناسایی گلوگاههای تولیدی را ترسیم میکند. این تئوری تأکید دارد که بهبود عملکرد سازمانی میتواند از طریق شناسایی و تقویت ضعیفترین حلقهها در زنجیره تولید، مدیریت عدم توازن در ظرفیت تولید داخلی و مدیریت نبود سفارش مشتری در خارج از سازمان دستیابی پیدا کند.
این تئوری به مدیران ابزارها و راهکارهای مفهومی برای بهبود عملکرد، کاهش هزینهها، و افزایش کیفیت محصولات ارائه میدهد. همچنین، شناسایی گلوگاهها به عنوان نقاطی در فرآیند تولید که محدودیتها را ایجاد میکنند، به مدیران امکان میدهد تا به بهبود عملکرد سیستمی سازمان خود بپردازند و عواقبی نظیر کاهش هزینهها، تاخیر در تحویل محصولات به مشتریان، و بهبود رضایت مشتریان را مد نظر داشته باشند.
تعریف محدودیت – تئوری محدودیت
تعریف محدودیت بر اساس دکتر الیا گلدرات شامل هر چیزی است که قابلیت یک سیستم را در دستیابی به هدف اصلی و مقصود از پیش تعیین شده محدود میکند. وی تعریف اصلی هدف یک شرکت را به عنوان پولسازی در حال و آینده ارائه میدهد، و از این منظر محدودیت به عنوان هر عاملی شناخته میشود که توانایی سیستم را در راستای دستیابی به این هدف اساسی محدود میکند.
تئوری محدودیت ها به عنوان یک نگرش سیستماتیک جدید در فرآیند تفکر مطرح میشود و به شرکتها ابزارهای استراتژیک ارزشمندی را ارائه میدهد. این نگرش و تکنیک به شرکتها کمک میکند تا با تمرکز بر تعیین و مدیریت محدودیتها، بهبودهای معناداری در عوامل کلانی که موفقیت آنها را شکل می دهد، به دست آورند. این ابزارها به مدیران این امکان را میدهد که از ذهنیتهای متداول و روش های سنتی خارج شده و با رویکردهای مبتکرانه به مسائل مختلف نگریسته و بهبودهای اساسی را در سازمانهای خود پیاده سازی کنند.
مراحل 5 گانه کاهش در محدودیت ها
مراحل 5 گانه کاهش در محدودیتها یک رویکرد مهم در مدیریت تئوری محدودیت است که به مدیران و برنامهریزان کمک میکند تا عملکرد سیستم و تولید را بهبود بخشند. در این رویکرد، مراحل زیر برای کاهش محدودیتها در سیستمها واحدهای تولیدی ارائه شدهاند.
گام اول: شناسایی محدودیت های سیستم
در این مرحله، محدودیتهای سیستم شناسایی میشوند، از جمله محدودیتهای فیزیکی (مانند محدودیتهای ظرفیت تولید)، محدودیتهای بازار (مانند محدودیتهای تقاضا) و محدودیتهای محیطی (مانند محدودیتهای سیاسی و قوانین).
گام دوم: بهره برداری حداکثری از محدودیت های سیستم
در این مرحله، تمرکز بر بهرهبرداری حداکثری از محدودیتها قرار میگیرد. به این ترتیب، محصولاتی که ارزش افزوده بیشتری دارند، توسط کارگران تولید میشوند.
گام سوم: تسری اثر تصمیم گیری به سایر منابع بدون محدودیت
در این گام، تصمیمگیریهای مرتبط با منابعی که محدودیت ندارند، به منظور افزایش کارایی سیستم توسط گلوگاه انجام میشود.
گام چهارم: رفع محدودیت های سیستم
در این مرحله، محدودیتهای نقاط گلوگاهی مورد توجه قرار میگیرند. دو دیدگاه رایج برای رفع محدودیتها شامل سرمایهگذاری در فنآوریهای جدید برای افزایش توان گلوگاهها و حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده از گلوگاهها برای افزایش بهرهوری و کاهش زمان چرخه در آنها میباشد.
گام پنجم: به کارگیری دوباره فرایند
بعد از رفع محدودیتها، به علت وجود محدودیتهای احتمالی جدید، فرایند به منظور بهبود مستمر دوباره از مرحله اول آغاز میشود. این مراحل 5 گانه به مدیران ابزارها و راهکارهای اساسی برای بهبود عملکرد و کارایی سیستمهای تولیدی ارائه میدهند.
تئوری محدودیت ها و حسابداری
- حسابداری مدیریتی و ظرفیت پذیرش
- نقش بهینه سازی
- موقعیت فعلی مدیریت گلوگاه
- نگرش مثبت به TOC و بهینه سازی متداول
- هزینه ظرفیت بلا استفاده
فهرست مطالب
تئوری محدودیت
ظریه تئوری محدودیت
شاخص های جدید مورد نظر تئوری محدودیت
مراحل 5 گانه کاهش در محدودیت ها
تئوری محدودیت ها و حسابداری
موانع حرکت به سوی دنیای دستیافت
طبقات و شرطهای مجاز
نتیجه گیری
مقاله تئوری محدودیت در حسابداری مدیریت دارای 31 صفحه و به صورت پاورپوینت تدوین شده است.